عکس مربوط به سال هزار دویستوهشتادوهفت و مدتی پس از ترور ناموفق شیخ فضل الله است. این تصویر، که از آرشیو دانشگاه تهران برداشتهام، نشان میدهد عکس کریم دواتگر، ضارب شیخ فضل الله، در ایران به شکل کارت پستال فروخته میشده. هفت سال بعد دواتگر عضو کمیته مجازات شد که ماجراهایش شهرت سینمایی دارد.
بایگانی ماهیانه: ژوئن 2022
سجل و محل تولد کاظم مستعان السلطان، خالق اولین رمان پلیسی فارسی
تحقیق من درباره مستعانالسلطان از انجا شروع شد که حین ویرایش اثر او فهمیدم تاکنون او را اشتباه شناسایی کردهاند و هیچ اطلاعی از بیوگرافیش در دست نیست. اولین حدسیاتم براساس برخی مدارک در مرکز اسناد ملی ایران بود. فرض اولیهام غیرمنتظره بود، اما درست از کار درآمد. من حدس زده بودم که برخلاف ادعاهای اشتباهی که شده بود، این نویسنده باید در دوره ناصرالدین شاه متولد شده و زندگی کرده باشد. یعنی این فرضیه را مطرح کردم که نویسنده متولد حدود پنجاه سال قبل از گزارشهای پیشین است. مدتی بعد به مدد تلاش حسن حسینینیکو در ضبط و مستندسازی گورستان امامزاده عبدالله، سنگ قبر هوشیدریان را یافته و متوجه شدیم متوفی هزار وسیصدوبیستویک است و بعدتر ردپای او را در برخی منابع تاریخی، منجمله در «تاریخ بیداری ایرانیان»، اثر ناظمالاسلام کرمانی. این موارد حدس مرا تایید کرد. خبر یکی از سخنرانیهای ما که در مرکز کلکسیون کانن دویل در تورنتو درباره این اثر انجام شد، به نظر یکی از اعضای خانواده هوشیدریان رسید و با ما در تماس شدند و به این وسیله چند سال پیش به دیدار دختر هوشیدریان رفتیم که دهه نهم زندگی خود را میگذرانند. من شرحی از این پروسه و نتایج تحقیقاتی آن قبل از این نوشتهام. عکس ضمیمه به آن تحقیقات یافتهی جدیدی را می افزاید. چند ماه پیش موفق شدم یک نسخه از سجل (شناسنامه) مستعانالسلطان، و یک پرونده اداری حاوی امضای او، و برخی اسناد شغلیاش بیابم. طبق این سجل نویافته (کامنت اول)، حالا میدانیم که کاظم مستعانالسلطان هوشیدریان در تاریخ هزارودویست و پنجاه و سه شمسی در اصفهان، و از حاجی باقرخان و گوهرتاج خانم به دنیا آمده است. شناخت عمیق او از اصفهان دورهی قاجار دلایل روشنتری یافت.
به یاد آوردن دادسن
به عنوان کسی که از تفریحات فکریاش آرشیوگردی ست، گاهی پس از ساعتها گشتوگذار صیدی میکنم که میتواند یک روز یا بیشتر را برایم دلنشین کند. آخرین نمونه این عکس است. عکسی با کیفیت از دکتر دادسن. دکتر دادسن را اولین بار در روایت عبدالحسین صنعتیزاده در کتاب «روزگاری که گذشت» شناختم و تلنگری شد که چرا شناخت او دانش عمومی نیست. اگر بگویم صرفِ شناساندن این شخصیت هم میتوانست برای تلاش ما در بازنشر آن زندگینامه کافی باشد زیادهروی نکردهام. نمیدانم معادل این شخصیت در سایر مناطق کشور چه کسانی را میتوان نام برد. صرفا از نظری که آن همسرنوشت شدنِ یک خارجی مبشر با وضع جامعه ایران است یادآور باسکرویل معروف است. در سفری به کرمان در قبرستان خارجیان جستوجوی سنگ قبرش را کردم و بین سنگهای خالیِ غارتشده ناتوان بازگشتم. ردپای دادسن را بعدها در اسناد فراوانی یافتم، به خصوص در آرشیو جامعه میسیونری کلیسا. او به تنهایی میتواند مثالی برای مقابله با بیگانههراسی باشد. او مبشر/پزشک بود و پس از سی و چهار سال خدمت در کرمان در اثر ابتلا به تیفوس فوت کرد. جراح بود و اولین بار به جراحی بدنهای دفرمهی فرشبافان پرداخت. بیمارستانی ساخت و ایکس ری را نیز بعدها به کرمان آورد. یکی از قدیمیترین رمانهای انگلیسی که وقایعش در جغرافیای کرمان میگذرد در سال هزار و نهصد و چهل با نام «دادسن، آن دکتر» در لندن منتشر شد که شرح دراماتیکی از فعالیتهای دادسن در طول این سالهاست. عکسی که میبینید را در حین تورق آرشیو دانشگاه تهران یافتم. گراوری از این عکس در اثر صنعتیزاده منتشر شده بود و صنعتیزاده شرحی بر آن نوشته. حالا خوشحالم که اصل عکس را یافتهام. عکس باید مدتی پیش از فوت دادسن در هزار و سیصد و شانزده گرفته شده باشد و مهر روی آن نشان میدهد پیش از این جزو آرشیو عکاسخانه معروف بهرام سهرابی بوده است.