بایگانی ماهیانه: دسامبر 2013

چند هایکو از ریچارد رایت (1960-1908)

 

یک زن چاق عریان

نشسته روی اجاق آشپزخانه

سس سیب را مزه می کند

 

 

در آرایشگاه

بوی گند صابون و مو

یک روز گرم تابستانی!

 

 

من دارم کرایه خانه می دهم

برای شپش های اتاق سردم

و نور مهتاب هم

 

 

ورزشگاه:

همه صندلی ها اشغال شده است

با دانه های چرخان برف

 

 

ترجمه ی مهدی گنجوی

 

 

آن شهر

آن شهر

ترجمه ی شعری از کاوافی

 تو گفتی:” به کشوری دیگر می روم، به ساحلی دیگر

شهری بهتر از این شهر می یابم

این جا هر چه می کنم اشتباه از آب در می آید

و قلبم مدفون شده است انگار مرده ای

تا کی می شود گذاشت ذهنم در این شهر کپک بزند؟

هر سو که می چرخی، هر سو که چشم می اندازم،

سیاهی های زندگی خودم را می بینم، در این جا

جایی که سال ها از عمرم را سپری کردم، از دست دادم، به طور کامل نابود کردم”

تو کشوری دیگر نخواهی یافت، ساحلی دیگر نخواهی یافت

این شهر همیشه در تعقیب تو خواهد بود. تو راه خواهی رفت

در خیابان هایی مشابه، پیر خواهی شد در محله هایی شبیه همین محلات

فرتوت خواهی شد در خانه هایی شبیه همین

تو همیشه به همین شهر برخواهی گشت. امید به چیزهایی دیگر در جایی دیگر مبند:

هیچ کشتی ای برای تو نیست، هیچ راهی برای تو.

تو که عمرت را اینجا، در این گوشه ی کوچک هدر دادی

آن را در همه جای دیگر جهان نیز نابود کرده ای

(براساس ترجمه ی ادموند کیلی و فیلیپ شرارد)

The poet Cavafy

آلبر کامو و ایکس باکس سیصد و شصت

آلبر کامو و ایکس باکس سیصد و شصت

توی جلسه ی رمان بیگانه ی کامو یکی از اعضای گروه اشاره به مرگ های روز “بلک فرآیدی” در آمریکا کرد. هفت نفر در این روزِ حراجی کشته شده اند. در یکی از موارد در نیوجرسی زنی در فروشگاه زنجیره ای “والمارت” با چاقویی که از بخش وسایل آشپزخانه برداشته بود مردی را چاقو کاری کرد تا آخرین ایکس باکس سیصد و شصت را خودش بخرد.
آن زن هم مثل “مرسو”ی رمان بیگانه بود صبح زود که از خانه بیرون می رفت هرگز گمان نمی کرد به زودی قتلی انجام خواهد داد. شاید بازپرس به زودی از او بپرسد وقتی اولین چاقو را فرو کرد، چرا چاقو زدن را ادامه داد و ادامه داد و ادامه داد.

Xbox_360_S