صدسال بعد از انقلابِ شکوهمندِ نیما
این شعر
در حین انبارگردانیِ پخشِ ققنوس
در یکی از انبارهای حوالی بهارستان
یافت شد
و بار اضافی بر دوش پخشکننده
تشخیص داده شد.
ناشر پیش از این ورشکست شده
و ققنوسِ پخشکننده معطل است چطور شرافتمندانه
از این خیالِ شکوهمند رها شود.
آی شعر
آی شعر
کی میشود انبارها
به اندازه جهان ذهنیام اجاره شوند.
چرا ناسخی نیست در گوشهی یک انبار
وقتی این شعر دارد با عنکبوتها در هم میتند
نسخهای را برای ایندگان
با اشتباهات خود رونویسد؟
آی انقلابی که به انبارگردانی ختم شدی!
چرا مرا که در جهانِ زبان غوغا بودم
مساحت بیشتری از زمین نرسید؟