به مناسبت روز اول ماه می
بازسازی کرونولوژیکال شکلگیری احزاب چپگرا در کرمان بین سالهای هزار و سیصد و بیست و یک تا بیست و پنج
[یک توضیح: شکلگیری احزاب چپگرا در کرمان در دوره اشغال جنوب توسط بریتانیاییها آغاز شد؛ در دورهای که هیچ رسانه عمومی (حتی رادیو) در شهر نبود. شهر غیر از بحران گندم، با بحران کاغذ مواجه بود به طوریکه خود کنسولگری بریتانیا نیز در انتشار پروپاگاندای خود از هند کاغذ وارد میکرد. روزنامه بیداری جزو معدود روزنامههایی بود که منتشر میشد (و تنها روزنامهای که در راپرتهای کنسولگری به آن اشاره میشود) و بعدها روزنامه روحالقدس نیز به درج اخبار حزب توده آغازید. من تا به حال هیچ تحقیق تاریخی درباره تاریخ چپ در کرمان ندیدهام و در روایت کرونولوژیکال زیر از فراز و فرود اولیه احزاب چپگرا در کرمان تکیه من بر راپرتهای دو هفته یک بار امنیتی کنسولگری بریتانیا به شماره ۲۸/۱۱۷ بوده است، به این امید که در ادامه روایتها و تاریخهای دیگر از آرشیوهای دیگر به آن افزوده شود. از آنجا که شکلگیری حزب توده در کرمان متاثر و در ارتباط با گسترش فعالیتهای این حزب در یزد بوده است کمی به آغاز فعالیتها در یزد نیز اشاره میشود]
در ژانویه ۱۹۴۳ حزبی تحت عنوان «حزب بیداری توده» توسط آقا جواد صاحب اختیاری در کرمان تاسیس میشود. اولین اقدام این حزب ارسال تلگرافی به نخستوزیر و شکایت از وضعیت وخیم اقتصادی در کرمان است.
در مارچ ۱۹۴۳ کارگران کارخانه ریسندگی خورشید در کرمان یک نیم روز اعتصاب کردند، چرا که مدیریت نتوانسته بود «نان» کافی برای آنها فراهم بیاورد. رئیس پلیس اعتصابکنندگان را قانع کرد به کار برگردند.
در دسامبر ۱۹۴۳ حزب توده در یزد به رهبری عباس استادان، که مدتی به روزنامهنگاری در تهران مشغول بود، رو به رشد گذاشت. تحت رهبری او از ده نوامبر این سال رهبران کارگری در کارخانههای محلی (هراتی، اقبال و درخشان) در راستای تقاضای دستمزد بالاتر، ساعت کار کمتر و شرایط بهتر کار اقدام کردند. در روز دوازده دسامبر کارگران کارخانه هراتی دست به اعتصاب زدند. روز ۱۳ دسامبر هم کارگران کارخانه درخشان دست به اعتصاب برای خواستههای فوق زدند.
در ژانویه ۱۹۴۴ در پی اعتصابات فوق «شورای کارگری» در یزد تشکیل شد. به کنسولگری گزارش شده بود که تشکیل این شورا مورد حمایت محمد نواب کاندید شکست خورده مجلس نیز بوده است.
در فوریه ۱۹۴۵ نشانههای گسترش فعالیتهای چپگرایانه در کرمان با تشکیل «اتحادیه رانندگان» متشکل از دویست راننده باری نمایان شد.
در همین ماه هر سه کارخانه هراتی، درخشان و اقبال در ۶ فوریه در نتیجه اعتصابات کارگری تعطیل شدند. پلیس و ژاندارمری وارد عمل شد. روز بعد مخالفین مسلح حزب توده به مقر حزب توده حمله کردند و آنجا را به آتش کشیدند. عباس استادان به شدت زخمی شد اما از مهلکه فرار کرد. عوام در یزد این اقدام را به بریتانیاییها نسبت میدادند.
در ژوئن این سال کنسول روسیه در مشهد همراه با سه نفر روس و یک مترجم به یزد و کرمان آمد. در دیدار کرمان، کنسول شوروی از وضعیت تجارت در کرمان، تعداد بریتانیاییها در این منطقه و وضعیت کنسولگری سابق روسیه در این منطقه پرسوجو کرد.
از اوت ۱۹۴۵ کمکم زمزمه عدم خروج شوروی از ایران شنیده میشد. در کرمان بنا به گزارش کنسولگری قریب هفتاد درصد جمعیت طبقه کارگر در معرض تبلیغات کمونیستی قرار گرفته بودند. صاحبان کارخانهها، اربابان و تجار نگران شده بودند. به خصوص زرتشتیان تاجر به تکاپوی تبدیل اموال و ثروتشان به روپیه بودند.
در همین ماه دور تازهای از فعالیت حزب توده در یزد به رهبری عباس استادان پیش گرفته شد و او مقر حزب را در اردکان تاسیس کرد. در این دور تازهی فعالیت، حزب غیر از کارگران شهری متوجه روستاها شد و استادان دیداری با ششصد دهقان داشت. استادان همچنین کتابفروشی در بازار اصلی یزد تاسیس کرد که به فروش کتابهای کمونیستی میپرداخت.
در دسامبر ۱۹۴۵، شعارهایی در ستایش شوروی بر دیوارهای اصلی شهر کرمان دیده شد. پلیس سه تبریزی را که پشت این ماجر میدانست از شهر اخراج کرد.
در ژانویه ۱۹۴۶ آقای قاسم هراتی حزبی را با عنوان حزب کارگران در یزد متشکل از کارگران کارخانههای هراتی، اقبال و درخشان تشکیل داد تا از عضویت کارگرانش در حزب توده جلوگیری کند. احتمال درگیری بین اعضای این دو حزب بالا بود.
یزد: در فوریه ۱۹۴۶، فعالیتهای ضدبریتانیایی حزب توده در یزد بالا گرفت و فریادهای جاسوس و خائن علیه نیروهایی که روابط دوستانه با ادارات کنسولگری داشتند شنیده میشد.
در سوم ماه آوریل، عباس استادان، رهبر حزب توده در یزد، وارد کرمان شده و با جواد صاحب اختیاری رهبر محلی «حزب ایمان» دیدار کرده است.
بنا به پیشنهاد استاندار و رئیس پلیس کرمان، مدیر اداره مالیه جواد صاحب اختیاری را به خنامان در اطراف رفسنجان مامور میکند تا از رهبری او بر حزب ایمان جلوگیری کند. رغبتی، مدیر مدرسه و علی محمد ضابطی، کارمند اداره ثبت، جایگزین صاحب اختیاری در پست رهبری حزب میشوند.
این حزب در دیدارهای عصرهای جمعه خود سخنرانیهای آتشینی شبیه حزب توده انجام میدهد. اخیرا عمده سخنرانیهای آنها علیه مدیریت کارخانه ریسندگی خورشید است. مدیر این کارخانه، آقای معینزاده که جزو چهار تاجر عمده شهر است از شورای شهر استعفا داده و نگران در جستوجوی سفر به آمریکاست.
گفته میشود که حزب ایمان شانزده هزار تومان از تهران دریافت کرده است. حزب در بیست و شش آوریل از همه صاحبان کارخانهها، مغازهداران و استخدامگران کارگران میخواهد که روز اول ماه می را تعطیل کنند.
کرمان: در می ۱۹۴۶ آقای معینزاده، مدیر کارخانه ریسندگی خورشید از سمت خود به نفع آقای جهانبین و آقای طاهری استعفا داد. گفته میشد که او به دلیل ناتوانی در مواجهه با خواستههای کارگران دست به این اقدام زد. در ۲۱ ماه می نماینده اتحادیه کارگران کرمان در اتاق بازرگانی بر درخواست بالا رفتن دستمزد قالیبافان از ۲۵ ریال به ازای هر صد نشان به ۳۸ ریال پافشاری کرد. نماینده دپارتمان صنایع اما در مقابل این افزایش حقوق ایستادگی کرد و به نظرش این هزینههای زندگی بود که باید پایین میآمد.
کرمان: حزب ایمان درخواست داشت که روز اول ماه می تعطیل اعلام شود و گرچه پلیس به فروشندهها و بسیاری گفته بود که این کار را نکنند در عمل این روز تعطیل شد. در عصر این روز سخنگویان حزب و کارگران به سخنرانی پرداختند و پلیس و ژاندارمری در طول روز حضور پررنگی داشت؛ تا جایی که دو مسلسل را بر فراز ساختمانهای مقابل حزب مستقر کرده بود.
در بیست ماه می یک حزب محلی به نام «برادران اسلام» در مسجد <جمعه> (جامع؟) کرمان شروع به کار کرد. آقای دبستانی در حال سخنرانی برای این حزب بود که اعضای حزب توده او را پایین کشیدند. رشد حزب توده در این شهر باعث نگرانی کنسولگری شده است.
در سوم ژوئن ۱۹۴۶، آقای مرتضی یزدی از حزب مرکزی توده، همراه با عباس استادان (رهبر شعبه یزد) و میر رمضانی که گفته میشد یک نیروی تعلیم دیده در زمینه تبلیغات کمونیستی ست وارد کرمان شدند و مورد استقبال اعضای حزب قرار گرفتند. آقای یزدی را بر فراز شانه تا مقر حزب بردند، جایی که یزدی سخنرانی آتشینی علیه بریتانیاییها کرد. او دکتر وکیلی، رئیس بهداری، را کاندید رهبری حزب توده در کرمان کرد.
در روز نه ژوئن کارگران کارخانه خورشید تقاضای دستمزد برای روز اول ماه می، روزی که پیش از این به عنوان روز تعطیل جشن گرفته و به سر کار نیامده بودند، کردند. همچنین تقاضای پرداخت نصف حقوق یک ماه به عنوان هدیه عید نوروز. وقتی که دو مدیر جدید از پاسخ به این خواستهها ممانعت کردند، کارگران این دو مدیر را در در دفترشان زندانی کردند. با موافقت مدیران با خواستههای کارگران آنها از دفترهایشان آزاد شدند.
فروشندگان فرش در کرمان پذیرفتند که دستمزد بافندگان را از ۲۵ ریال در ازای صد نشان به ۳۰ ریال افزایش دهند. اما حزب توده اعلام کرده است که این تازه آغاز است و خواستههای بیشتری را در وقت مناسب خواهند داشت.
تجار چند صد کپی از ابلاغ نخست وزیر در زمینه ابزارهایی که باید برای محدود کردن اقدامات نهادهای کارگری انجام داد را پرینت کرده و به طور گسترده در بین کارگران در شهر و مناطق اطراف پخش کردند.
در همین ماه ژوئن تجار، بزرگان و افراد دیگری برای چند هفته در پی آن بودند که حزبی (با عنوان حزب کرمان) از آن خود برای مقابله با حزب توده تشکیل دهند. وقتی که نخست وزیر قصد خود برای تشکیل حزب دموکرات را اعلان عمومی کرد، این گروه به نخست وزیر تلگرامی زده و از قصد مشابه خود سخن رانده و تقاضای ائتلاف بین حزب کرمان و حزب نخست وزیر کردند.
عبدالقاسم پور حسینی، سردبیر هفتهنامه «روح القدس» بعد از ورود دکتر یزدی به کرمان به حزب توده پیوست. در رفسنجان در دوره فرماندار جدید، آقای صادق شهباز، که بنا به راپرت کنسولگری تمایل به حزب توده دارد گروهی از دهقانان در روستای حمیدآباد به مالک حمله کرده، او را کتک زدند و محصول گندم را بین خود تقسیم کردند.
دکتر وکیلی علیه دکتر علی ایرانی، دکتر در بیمارستان نوریه و کارخانه خورشید، اقدام کرده و درخواست استعفای او را از هر دو پست به دلیل عدم صلاحیت پزشکی دارد.
جولای ۱۹۴۶: فعالیتهای دکتر وکیلی علیه تجار، و برخی از ماموران دولتی بالا گرفته است. او همچنین از هر فرصتی برای شناساندن دولت انگلیس به عنوان دولتی امپریالیستی، ارتجاعی و شناساندن کنسولگری بریتانیا به عنوان مداخلهگر در امور محلی استفاده میکند.
با تاسیس حزب دموکرات در کرمان، حزب توده با چند صد کارگر کارخانه خورشید (مرد و زن)، در برابر مرکز حزب جدید تظاهرات کردند. آقای دکتر ایرانی یکی از سخنرانان حزب تازه تاسیس دموکرات بود. در پی حمله حزب توده، بین طرفداران دو حزب درگیری رخ میدهد. پلیس با تیر هوایی غائله را ختم میکند. حزب توده مدعی ست که در تیراندازی مجروح داده است، آن را تقصیر حزب دموکرات میداند و به نخستوزیر تلگرام ارسال میکند.
در پی موفقیت در برهمزدن افتتاحیه حزب دموکرات، حزب توده برای سه چهار روز تظاهرات عمومی با تعدادی بین شش تا هشت هزار نفر برگزار کرده، که در این تظاهرات احساسات شدیدی علیه حزب جدید، حکومت بریتانیا و کنسولگری بریتانیا ابراز میشود.
در شانزده ژوئن نخستوزیر دستور دستگیری دکتر وکیلی را صادر میکند. شانزده نفر (منجمله برادران صاحباختیاری، رغبتی و ضابطی) دستگیر شده و دکتر وکیلی و چهار نفر دیگر با اسکورت به تهران فرستاده میشوند. سایر افراد حزب توده نیز که در تقسیم محصول جمعآوری شده در رفسنجان، سیرجان، بافت و کرمان نقش داشتند به کرمان آورده شده و به زندان انداخته شدند.
در اثر این موج دستگیری کارگران کارخانه ناگزیر آرام گرفتند. تجار از استاندار تشکر کردند و تلگرام تشکر به نخستوزیر فرستادند.
در ۲۲ ژوئن دکتر وکیلی از تهران تلگرامی ارسال کرد که او دو روز است از زندان آزاد شده است. پلیس به همراهی ژاندارمری و نیروهای نظامی همه بخشهای اصلی شهر را روز و شب تحت نظر دارند.
در ۳۰ ژوئن آقای ابراهیم شوستری از تهران به کرمان وارد شده و رهبری حزب توده در این منطقه را به دست میگیرد.
در دوم ماه اوت، شوستری اولین سخنرانی عمومی خود را انجام داده و در آن به نقد رهبری دکتر وکیلی میپردازد و او را متهم به نشناختن سیاستهای حزب توده و ماجراجویی میکند. شوستری همچنین اعلام میکند که نخستوزیر قوام با توده همکاری دارد و به عنوان نشانهی این همکاری به عضویت پنج نفر از حزب در کابینه قوام اشاره میکند.
در پنجم ماه اوت جلسه ویژهای در مرکز حزب تشکیل شده و در آن نقدهای تندی به بریتانیا و سیاست آنها صورت میگیرد. کنسولگری به استاندار شکایت میکند و استاندار موضوع را به نخستوزیر قوام گزارش میدهد. در روز سیزدهم استاندار تلگرامی از نخستوزیر دریافت میکند که در آن نارضایتی خود از نقدهای توده از حکومتهای خارجی را اعلام کرده و درخواست میکند این تلگرام برای رهبران حزب توده خوانده شود. استاندار شوستری را فراخوانده و به او هشدار میدهد.
برخی نظامیان و شهروندان در آرایشگاهی در کرمان، آرایشگاه جواد گرامی، جمع شده و در ظاهر به پیرایش و در عمل به بحث درباره فعالیتهای حزب توده میپردازند. آرایشگاه با اخطار تعطیلی مواجه میشود.
ابراهیم شوستری کوششهای ناموفقی برای جلب رئیس پلیس و ژاندارمری به حزب انجام میدهد.
در هفت سپتامبر ۱۹۴۶، دکتر مظفر بقایی جشن افتتاح یک شعبه از حزب دموکرات را در باغ ملی کرمان برگزار میکند. فردای آن روز گفته میشود که حدود هزار نفر عضو این حزب شدهاند.
در سیزده سپتامبر مظفر بقایی یک شعبه از حزب دموکرات را در ماهان تاسیس میکند و آقای صادق امینزاده، یکی از اربابان آن منطقه را، به رهبری آن معرفی میکند. حدود نهصد نفر در جشن افتتاح این حزب در ماهان که در آن خوردنیجات نیز پخش میشده، شرکت میکنند. صد نفر به عضویت این حزب در میآیند. با تشکیل شعبات حزب دموکرات فعالیتهای حزب توده رو به زوال میرود.
حزب توده نیز کدخدای ماهان را به عنوان رهبر خود در این شهر معرفی میکند.
در ماه دسامبر حضور افراد در برنامههای حزب توده پایین ارزیابی میشود. در شب بیست و سوم سرهنگ هرمز گیویان، رئیس پلیس تابلوی حزب را پایین میکشد و از آن زمان مقر حزب تعطیل است.
دکتر علی اکبر وکیلی رهبر سابق حزب توده به کرمان بر میگردد، و دوباره به ریاست بهداری کرمان مشغول میشود. این بار اما او کارت عضویت حزب دموکرات را در جیب دارد. ابوطالب مظفری، که در غیاب شوستری رهبری حزب را در کرمان برعهده داشت نیز مقالهای در روزنامه «بیداری» منتشر میکند و خبر از استعفای خود از حزب داده و از سایر همکاران قدیم نیز میخواهد چنین کنند.
بایگانی ماهیانه: می 2019
از «تذکره الامرا» اثر جیمز اسکینر
«تذکره الامرا»، نوشته کلنل جیمز اسکینر (از افسران کمپانی هند شرقی) ست، که به سال ۱۸۳۰ منتشر شده است. پدر اسکینر یک سرباز اسکاتلندی و مادرش از کاست راجپوتهای هندی بود. اسکینر به زبان فارسی مسلط بود و کتاب «تذکره الامرا» نشانهی آن. مقدمه و موخره آن را از نسخه کتابخانه بریتانیا برایتان ضبط کردهام که با فارسی این اسکاتلندیـهندی در اوایل قرن نوزدهم آشنا شوید. کتاب به سر جان مالکم تقدیم شده است.
ضبط و ویرایش مهدی گنجوی
–<۳ ب>-
هو
این نگارین رقم که تذکرهایست
از امیران هند با تصویر
میکند هر شبهه او پی شبه
صورت حال هر یکی تقریر
چون ذکر نیل جمس اسکنر
جاگزین شد به صفحهی تحریر
پس به جز نیل مالکم صاحب
کوست با فر و دانش و تدبیر
از پی یادگار صدق و نیاز
شده مرسل به جان مهر پذیر
<۴ الف>
<۴ ب> و <۵ الف> صفحه سفید
<۵ ب>
—-
شبیه ناصرالدوله کرنیل جمس اسکنر در بها غالب جنگ
—–
بسمالله الرحمن الرحیم
بعد تمهید تحمید مالک الملکی که انتظام سلسله کاینات را به وجود با عدل وجود فرمانروایان والاشکوه متعلق ساخته و نظام کارگاه موجودات را به ذات مستجمعالحسنات سریر آرایان عدالتپژوه پرداخته نیازمند درگاه کبریا کرنیل جمس اسکنر پرده از رخ مدعا میگشاید که چون در عهد و اوان پادشاهان عالیجاه و عالم پناهان کار < ۶ الف> آگاه را برای دریافت حال رسم و آیین سلاطین پیشین نظر بر نفع عام و فایده تام جهان و جهانیان اکثر به سیر و مطالعه کتب سوانحات دوران و تواریخ باستانیان میل خاطر میباشد، لهذا این ذره بیمقدار حقایق و احوال راجهای والاتبار و امرای صاحباقتدار و <نوبینان> عالیشأن و خوانین والاتمکین هندوستان و بنای معموری بعضی شهر و مکان که در قید کتابت مورخان بالغ کلام گذشته زمان نیامده، هرقدر که صورت بست و شدن توانست از آغاز تا انجام به جستوجوی تمام و اجتهاد مالاکلام به تحقیقات رسانیده، به عبارات سلیس و صاف که ناظران را خار راه حصول مدعا نگردد، به رشته تحریر و سلک تسطیر کشانیده <۶ ب> به تذکره الامرا موسوم ساخت تا بر رای مسندآرایان بلندفطرت و کشورگشایان صاحب خبرت کاشف حال ادانی و اهال و هر صنف مردم سافل و عالی و هر شهر و حوالی گردیده، موجب خیر و صلاح و رفاه و فلاح عهد حال و استقبال و بر عرصه جهان یادگار عدیمالزوال باشد. امید از والانظران عالی همت آن است که اگر جایی سهوی یا خطایی واقع شده باشد به ذیل عفو بپوشند و به خردهگیری آن نکوشند. این کتاب مشتمل است بر چهار طبقه: طبقه اول، بر احوال راجها وغیره متضمن بر چهار دفعه. دفعه اول بر شرح احوال راجهای ادوی پور. دفعه دویم بر شرح حال راجگان جودهپور وغیره. <۷ الف> دفعه سوم بر شرح حقایق راجهای جیپور و امرایان آن. دفعه چهارم بر شرح احوال راوریواری و سونیپت وغیره. طبقه دویم بر احوال سرداران سکهان. طبقه سویم بر احوال خوانین. طبقه چهارم بر شرح معموری شهر و مکان. طبقه اول متضمن بر احوال راجها وغیره. مشتمل بر چهار دفعه.
<۷ ب> و <۸ الف> صفحه سفید
<انتهای ۲۸۸ ب> خاتمه کتاب شد
به عون و یاری حضرت باری غراسمه تصنیف این کتاب حقایق راجکان وغیره که موسوم است به تذکره الامرا به تاریخ دهم ماه جون سنه ۱۸۳۰ عیسوی مطابق هفدهم ماه ذیالحجه سنه ۱۲۳۶ هجری موافق اساد بدی پنجمی سمت یکهزار و هشتصد و هشتاد و هفت بکرماجیت پیرایه اختتام پوشید.
الله الموفق و المستعان.