بایگانی برچسب: استخوان

استخوان‌بندی زبانی

از خواب که بیدار شدم دیدم که او روی پای من نیست. هراسان به این سو و آن سو نگاه کردم. نگران بودم برای همیشه از دستش داده باشم. بالاخره در بالای درخت یافتمش. اما تا از درخت بالا رفتم دیدم که نیست. صدایش را از پایین درخت شنیدم. به پایین درخت که رسیدم این بار صدایش را از بالای درخت شنیدم. چندباری همین طور به دنبالش درخت را بالا و پایین کردم تا این که از جانم گذشتم و از همان بالای درخت به سویش پریدم.
مرا روی هوا گرفت و آرام روی زمین گذاشت. بعد رو به من کرد و گفت: “من شبیه مادرت هستم. با اولین کلمه ای که یاد گرفتی شیر مرا نوشیدی. حالا که زبانت استخوان گرفته است پستانم را از دهانت در می‌آورم و تو را به خواب فرو ‌می‌برم. تو این خواب را تا ابد خواهی دید.”
پس کی سکوتت را خواهی شکست تا من از دهانت بیرون بیایم؟
Flying jinn carrying a human, 14th century manuscript. Kitab al-Bulhan

12f6e8a3adbc8b536b74430facde6203