My Interview with Professor Peter Linebaugh published by the Bullet, accessible at the link below:
بایگانی ماهیانه: ژوئن 2016
بلبشو و آگاهی
The fire in the Borgo, 1514, by Raphael
برای من آنچه که معانی این نقاشی را متعدد میکند امکانیست که خود نقاشی برای نقد یا فرارفتن از داستانی که بازگو میکند فراهم میآورد. رافائل دارد داستان مذهبی خاموش شدن معجزهآسای یک آتش سوزی در بورگو را در پی دعای پاپ تعریف میکند، اما سوژههایی که چشم ما را میدزدند همین روبهرو هستند. مرد عریانی که آویزان از دیوار است، یا دیگری که دارد برای خاموشی فریاد میزند. یا آنکه پیرمردی را نجات میدهد. گویی قهرمان زجر و دستپاچگی انسان است و نه کنش شفابخش پاپ.
در ترسیم سوژههای نزدیک، رافایل هر طرح را از داستانی فراخوانده و جزئيات بخشیده و به عبارتی هر کدام را چون اپیزودی از یک داستان ترسیم کرده است. اما در آن دوردست داستان چندگانهای در کار نیست، آن چه هست وحدت رفتار گروه انسانی در ستایش و تکریم پاپ است.
از آن همه که در آن دوردست در حال تکریمند یکی هم در این سوست، و حواس بسیاری را در این سو با مویههایش به درگاه آن که دوردست است جلب کرده.
در این تضاد و شکاف، در این ناآگاهی حتی به این که منبع شفا کدام سوست، به کودکان نگاه کنید: کودکان متعدد عریانی در تصویر هر یک در این بلبشوی حادثه کنشی در پیش گرفتهاند یا ناگزیر به کنشی شدهاند: یکیشان را مادرش به دعا خواندن راهنمایی یا ناگزیر کرده، یکی رو برگردانده و گوشش را در ترس و اکراه میفشارد و یکی سرد و عبوس رو از حوادث برگردانده. گویی آگاهی ما همیشه از بلبشو ساخته میشود.