گری اسنایدر
ت: مهدی گنجوی
—–
یک ماده گوساله به سختی بالا میرود
بوف بیرون میرود
اسبها
راه را به طویله باز میگردند.
عنکبوت در تار تازهاش
میخزد
شبنم روی سقف، روی ماشین،
روی صندوق پست ـ
موش، پیاز و سوسک
جنگهایشان را کنار میگذارند.
دنیاها
پا در طلوع میگذارند، مردها و زنها
بیدار میشوند، بچهها گریه میکنند
نوجوانها ناهارشان را میگیرند
و به سمت مدرسه میروند.
رادیو اعلام میکند
در طویلهی شیردوشی
در ماشین در مسیر کار
«امشب کلیهی کشورها
مست میشوند و مهمانی میگیرند»
روسیه، آمریکا، چین،
با شاعرانشان آواز میخوانند،
حامله و بخشنده،
گل میفرستند و خرسهای رقصان
به تمامی پایتختها
فربه
با زمین کوچک شاد
بایگانی ماهیانه: نوامبر 2018
چرا
شعری از نانائو ساکاکی
ت: مهدی گنجوی
—–
چرا از کوه بالا رفتن؟
نگاه کن! کوهی آنجا.
من از کوه بالا نمیروم.
کوه از من بالا میرود.
کوه خود، منم.
از خودم بالا میروم.
نه کوهی ست.
نه خودم.
چیزی
بالا میرود و پایین
در هوا.