بایگانی برچسب: واگرایی

سنایی/ سنایی ها

فرضیه:
چیزی که تلاش محققین قرن بیستم ایران در زمینه ایجاد “ویرایش تصحیح شده” از دیوان شاعران کهن وعده می داد رسیدن به خوانشی اصیل و علمی و مولف باور از این متون بود، اما به جای ان این محققین با حذف عنصرهای تاریخی ادبیات در قرون وسطی یعنی تکثر، عدم وجود متن مرجع، و کج نویسی و کج خوانی، دیوان های “شخصی” و “بسیار” را به نفع دیوان های “مرجع” کنار گذاشتند. در این مسیر “سنایی ها”ی قرون وسطی تبدیل به “سنایی” یکه تاریخ ادبیات شد تا فرایند گذار ادبیات قرن پنجم که محصول حیله، مغایرت و تکثیر بود در ساز و کاری از اصل یابی، علیت و وحدت خوانده شود.
درک ما از ادبیات قرون وسطی بدون پس زنی مفهوم اصالت و در نتیجه واگرایی متون گشایش نمی یابد. برای مثال جایگاهی که سنایی در تاریخ شعر ایران دارد محصول خوانش هم زمان، تو در تو و کثیر “دیوان ها”ی او (چه اصیل چه منسوب) و ارتباط یابی گاها ذوقی گاها تا حدی روش مند بین نوشته هایش در شبکه متغیر سیاسی مذهبی عصرش بود که منجر شد او در تاریخ به عنوان شاعری هم سنی هم شیعی (خاصه هفت امامی) و هم صوفی خوانده شود و تاثیر بگذارد.
متدولوژی که سنایی در قرن بیستم با آن شناخته شد در زمان حیات خودش جز پیش فقهایی که در بغداد می خواستند فتوای ارتدادش را صادر کنند بدیلی نداشت.