آقای جواد ظریف در مصاحبه با برنامهی “دید در شب” در پاسخ به سوالی درباره اینکه اولین ملاقات دو نفره بین وزیر امور خارجه ایران و آمریکا بعد از بیش از سه دهه قطع رابطه به چه گذشت، روایت میکند که او و آقای جان کری به اتاق کوچکی (سالن مذاکرات غیررسمی) در کنار سالن اصلی شورای امنیت در سازمان ملل رفتند و با هم به مذاکره پرداختند. او در نقل خود از این خاطره اشاره به “عادتی” در آقای کری میکند و میگوید که: “آقای کری عادت دارد که ـ درست نقطه مقابل من ـ که در مذاکرات مینویسد. هر چه گفته میشود مینویسد. من اصلا از کوچکی یک چنین عادتی نداشتم.” (دقیقه ۴۵)
این مثال را میتوان غیر از عادت شخصی دو وزیر امور خارجه، بهانهای برای نوشتن از دو سیاست متفاوت نسبت به آرشیو کرد. آنها که با اسناد محرمانه تاریخی کار کردهاند به اهمیت یادداشتهای وزرای امور خارجه و راپرتهایی که آنها به رئیس جمهور و مانند او میدهند واقفند. آرشیوسازی این امکان را به مورخانِ آینده میدهد که در پی خارج شدن اسناد از طبقهبندی محرمانه به آنها دسترسی یابند و در کاوش تاریخی خود روایت تاریخی را از چندگانگیِ مفرط دور کنند و نقاط ثقل و مراکزی برای روایت تاریخی ایجاد کنند. از سوی دیگر سیاستی که آرشیو را کم رمق میکند، نادیده میگیرد یا از بین میبرد، خواه ناخواه به تشتت تاریخی دامن میزند. یکی از این سیاستها در قبال آرشیو قدرت خود را از مقعر کردن تاریخ مییابد و یکی از محدب کردن تاریخ.