بایگانی برچسب: بلعیدن

بلعیدن

آن چه که هجوم می‌آورد تا همه چیز را ببلعد در عین حال همان چیزی ست که هجومش که می‌رود هیچ چیز بلعیده نمی‌شود. درست مثل یک لوله چاه که گرفته باشد و همسرت بگوید: “بازش کن!” جوری بگوید انگار دارد در مورد یک استعاره قدرتمند درباره رابطه‌تان حرف می‌زند و رابطه شما قدرتمندترین استعاره خود را از بسته شدن درها می‌گیرد. همه روابط استعاره‌هایشان را با درها می‌سازند.
در داستانی که برایتان تعریف نخواهم کرد، من پشت یکی از این درها خوابِ خودم را با صدای بلند تعریف می‌کنم، طوری که همسایه در می‌زند و می‌گوید: “من نه علاقه ای به خوابت دارم. نه به رقصت و نه به زیباترین سروِ شهرت.”
Painting: Robert Jessup

falling_man_suit