بایگانی برچسب: کاراواجیو

توصیفِ سر بریدن

این نقاشی اثر”آرتمیشا جنتیلشی” ست، زنی نقاش دراوایلِ قرن “هفدهم”. نقاشی دارد صحنه ی قتلِ “هولوفرانس” توسط “جودیت” را ترسیم می کند؛ داستانِ زنی که با دلبری به فرمانده یِ دشمنِ قوم خود نزدیک می شود و یک شب که او مست به خواب رفته است سر او را از بدن جدا می کند.

این نقاشی از نقاشی ای به همین نام از “کاراواجیو” الهام گرفته است. قاتلِ “کاراواجیو” انگار دختری ست کم سن و سال، قاتلی ست با احساساتی ابتدایی، احساساتی محصور. اما قاتل “جنتیلیشی” زنی ست مصمم، او به جای “گردن زدن”، تصمیم گرفته است تا گردن را “ببرد”. هر چه به چهره اش نگاه می کنم چهره اش به توصیف شدن تن نمی دهد.

در طولِ تاریخِ هنر واقعیتی درباره ی این نقاشی بر این نقاشی سایه افکنده: آرتمیشا جنتیلیشی برای ترسیمِ مردی که دارد گردنش بریده می شود، از چهره ی مردی استفاده کرد که در زندگی واقعی اش به او “تجاوز” کرده بود؛ معلم سر خانه ای که تمام عمر نفرت نقاش را برمی انگیخت. خودش را هم ترسیم کرد، چهره ی “جودیت” را نگاه کنید، چهره اش چهره ی خود نقاش است: همان زنی که به توصیف تن نمی دهد.

Gentileschi_Artemisia_Judith_Beheading_Holofernes_Naples

این هم نقاشی کاراواجیو

untitled (2)

دو وضعیت اسف بار

طبقِ اسطوره هایِ یونانی “نارسیسوس”  مردی بود فریبا و بی اعتنا به معشوقه هایش. خدایِ انتقام مسیر او را به سمت دریاچه ای کج کرد تا در آبِ آن دریاچه تصویرِ خود را ببیند؛ تصویری که او را، خم شده برای دیدنِ مداومِ خودش، فریفته ی خود نگه می داشت. دو پایان بر داستان “نارسیسوس” وجود دارد. اولی پایانی ست که “اوید” بر این اسطوره نوشته است. در این پایان “نارسیسوس” که اسیرِ جذبه یِ تصویرِ خود شده است، آن قدر بالای سرِ تصویرِ خود در آب می نشیند تا می میرد. در پایانِ دوم نوشته یِ “پارتانئوس” نارسیسوس پس از مدتی وقتی می فهمد که نمی تواند ابژه ی میل خود را تصاحب کند خودش را می کشد.

در زمانِ کاراواجیو، از منظرِ اسطوره ای نارسیسوس را مخترع نقاشی در جهان فرض می کردند. در این نقاشی کاراواجیو نارسیسوس را ترسیم کرده در حالی که با چشمِ تخیل دارد به انعکاسِ خود در آب نگاه می کند. او در دایره ای از عشق فرو رفته است که محدوده هایش را از یک سو بدنِ خودش و از سوی دیگر بدنِ تصویرش در بر گرفته است. مابقی سیاهی ست. نگاه کردن به خود با چشمِ درون یا چشمِ تخیل. آیا ممکن است روزی ما هم به بازنماییِ مجازی خودمان خیره شویم، منتظر زمانی که بتوانیم تصویر خودمان در دنیایِ مجازی را در آغوش بگیریم؟ از منظرِ این اسطوره چیزی که پایانِ عشق به تصویرِ خودمان است از دو وضعیت اسف بار خارج نیست.

caravaggio_narcissus