بایگانی برچسب: عکس

سرگذشتی در حاشیه

این عکس از البومی ست در پروژه زنان عصر قاجار (دانشگاه هاروارد) که زنان حرم را در دوره احمد شاه و ولیعهدی محمدحسن تصویر کرده و صاحب البوم توضیحاتی درباره هر یک نوشته. برخی توضیحات بیش از معرفی حاوی روایتی‌ست از انچه بر سوژه گذشته؛ روایتی که گاه دریچه‌ای نافذ به اجتماع و فرهنگ اواخر قاجار می‌شود، مثل این: دختری یهودی که بنا به حاشیه‌نویسی، ولیعهد – محمدحسن میرزا – موقع گردش در تبریز دیده، بوسیله مقتدرالسلطنه خواستگاری کرده و تحت عنوان پرستار به حرمخانه برده. اهل تبریز سر همین دختر اما «قیام» کرده‌اند و بازار را به خاطر حضورش در حرمخانه بسته‌اند. از ترس شبانه از حرم خارجش کرده‌اند و به خانه نوکر فرستاده‌اند و به اهل شهر اعلام کرده‌اند. بازار دوباره باز شده. احتمال می‌شود داد که عکس در همان یک روزی که دختر یهودی در حرم بوده برداشته شده باشد؛ تازه عروسی که به زودی از ازدواجی ناگهانی (از سر اجبار؟) ناخواسته شهراشوب خواهد شد و به خانه‌به‌دوشی خواهد افتاد، انهم به دلیل مذهبش.

تلگراف‌های واصله‌ی ادوارد براون در کرمان

تلگرام از کمبریج به کرمان، جهت ‌پیشنهاد استادی فارسی در دانشگاه کمبریج به ادوارد براون، هزار و هشتصد و هشتاد و‌ هشت (آرشیو ادوارد براون، کمبریج)

در ادامه‌ی تلگراف پیش این تلگراف واصله توسط ادوارد براون در کرمان در هزار و هشتصد و هشتاد و هشت را هم ببینید که باز هم مربوط به پیشنهاد استادی فارسی در دانشگاه کمبریج است و در آرشیو براون پیدا کردم. از نوشته حاشیه تلگراف مشخص می‌شود که وقتی وصول شده که براون درگیر مدا‌وای چشم در کرمان بود، همان مداوایی که پای او را به چند هفته جدل الهیاتی پای بزم تریاک کشاند. طبق مندرجات این تلگراف مادر براون از انگلیس اصرار داشته پسرش پست معلمی فارسی را بپذیرد، اگر نه دفتر روزنگار براون در آن اوقات مشحون از کلماتی چون «عقل بالقوه، عقل بالفعل و بالملکه» و «مقام روح و عشق» است که او با دست‌خط زیبای فارسی‌اش در حاشیه و بین خط شکسته‌ی انگلیسی‌اش نوشته. (منبع عکس: آرشیو ادوارد براون، کمبریج)