شعری در سرم آمد که گفتم اگر ننویسمش
بیشتر خاطره اینکه در سرم آمد
گرمم خواهد کرد
ننوشتمش
به همین سادگی مادیت هر چیز فراموش میشود
و سانسور یکیش همین فراموش کردن مادیتهاست
مثلا تو که بدن نخواهی داشت
در شعر من حضور داری
تا من به چیزی که نیست
دلبسته باشم
و البته
به ذهنت
که توی اتاق دارد درباره حدود چاپش مسامحه میکند
امکان چاپ ما و انتقال خودمان به نسل بعد
به حوالی هیچ رسیده
ما دیگر در چرخه بازتولید نخواهیم بود
این بند را برای پایانبندی سیاسی
در ذهنتان پنهان کنید