در سیستم حقوقی ایران در حالیکه عرف جایگاهی در برخی از قوانین یا برای شناخت برخی مصادیق مجرمانه دارد ولیکن از انجا که عرف را رای قاضیست که تعیین میکند در عمل عرف از امری اجتماعی که راه را برای تاریخی شدن حقوق باز میکرد به امری تاسیسی که قاضی آن را تاسیس میکند تبدیل شد. و البته قضات محافظهکارترین نظر شخصی و حکومتی را به مثابه عرف اجتماعی اعمال میکنند.
در سینمای ایران نیز مساله مشابهی رخ داده است. با قدرت تاسیسی که مساله ممیزی در بازنمایی واقعیت دارد واقعیت در عمل در اداره ممیزی تاسیس میشود و در نتیجه راهی برای عرف اجتماعی برای تعیین واقعیت وجود ندارد. یک نمونه مشخص این مساله را در فیلم «درباره الی » میتوان دید. آنچه این فیلم را از فیلمی که شاید میشد با پرسش اخلاقی شخصیتهایش همدل شد به فیلمی ایدئولوژیک و گروتسک تبدیل میکند این است که هیچ اتفاقی در شب در این فیلم نمیافتد. در واقع این فیلم در صورتی میتوانست مساله اخلاقی را جدی طرح کند که با توجه به عرف رایج در اجتماع حداقلی از امر جنسی در روز و به خصوص در شب بین الی و شهاب حسینی رخ دهد، تنها در این صورت بود که پرسش اخلاقی شخصیتها که چرا وقتی فرد نامزد داشته آنها میخواستهاند او را با کس دیگری آشنا کنند تا حدی میتوان قابل توجه تلقی کرد.
یادمان نرود در عرف روابط انسانی در ایران معاصر انواع و اشکال فراوانی از روابط به وجود آمدهاند و عرف امر جنسی، ناموسی و … را به شدت تغییر دادهاند. به عنوان دانشجویان فارغالتحصیل حقوق از دانشگاههای معتبر در ایران عرف جنسی و اخلاقی که شخصیتها در «درباره الی» دارند به معنای دقیق کلمه «مضحک» و «غیرتاریخی» ست. از این نظر است که با غیرتاریخی شدن عرف روابط انسانی اخلاق در این فیلم «ایدئولوژیک» است.