گذشته‌‌ی فرهادی در برابر حاجی‌واشنگتن

فیلم‌ «گذشته» فرهادی به تعبیری داستان یک ایرانی در خارج از کشور است که روایتش تحت‌الشعاع روایت‌ شدن ماجراهای چند نفر دیگر قرار می‌گیرد، طوری که او مدام در حاشیه روایت اصلی قرار می‌گیرد. از این نظر احمد در این فیلم یادآور لئوپولد بلوم یکی از سه شخصیت‌ اصلی رمان جویس «اولیسس» است که در فصل‌های متعددی از رمان جز در پشت صحنه‌ی وقایعی که برای دیگران می‌گذرد حضور ندارد. او به تعبیری یک یهودی سرگردان است که روایتش جز در حاشیه روایت‌های بزرگ‌تر جایی برای ظهور نمی‌یابد. وقتی فیلم «گذشته» فرهادی را از این نظر نگاه کنیم متوجه می‌شویم چرا این فیلم با جریان اصلی فیلم‌های ایرانی که شخصیت ایرانی‌اش در خارج از ایران زیست یا آمد و رفت می کند تفاوت دارد. برای مثال به «حاجی واشنگتن» علی حاتمی فکر کنید. در عمده این آثار فرد ایرانی در خارج از کشور مرکز روایت است، ولو قدرت سیاسی و اجتماعی نداشته باشد اما در پهنه روایت شخصیت اصلی ست. احمد در فیلم «گذشته» که به طرز معناداری مثل هدایت جوان یک بار در جوانی‌اش در خارج از کشور دست به خودکشی زده، اما نقش تعیین‌کننده چندانی در نظم و طرح کلی روایت ندارد، او حاشیه‌ایست و حاشیه‌ای می‌ماند. ولو روایت مهربانانه با او شروع شود، نه دقیقا درباره اوست و نه با او به پایان خواهد رسید. این چنین درکی از دلایل سرگردانی روان فرد تبعید شده یا مهاجر واقع‌گرایی ست که خلاف خودمحورپنداری رمانتیک حاجی واشنگتنی عمل می‌کند.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *