شعر از اوتو رنه کاستلو
ترجمه: م. گنجوی
—————–
یک روز
روشنفکرانِ
غیرسیاسیِ
کشور من
توسط سادهترین
مردمانِ ما
بازجویی خواهند شد.
از آنها خواهند پرسید
آنها چه کردند
وقتی که ملتشان
آرام آرام
از بین رفت
مثل یک آتش شیرین
کوچک و تنها.
هیچکس از آنها نخواهد پرسید
درباره لباسشبهایش،
قیلولههای بلندشان
بعد نهار،
هیچکس نخواهد خواست بداند
درباره مبارزات عقیمشان
با «ایدهی
عدم»
هیچکس اهمیت نخواهد داد
به یادگیری مالی بالاترشان.
از آنها درباره اسطورههای یونان
سوال نخواهند کرد،
یا درباره نفرتشان از خودشان
وقتی کسی درونشان
شروع به مردن میکند
مرگ یک بزدل.
از آنها هیچ نخواهند پرسید
از توجیهاتِ
ابزوردشان
زاده شده در سایهی
یک دروغ کامل.
در آن روز
مردمانِ ساده خواهند آمد.
آنها که هیچ جایی نداشتند
در کتابها و شعرهایِ
روشنفکران غیرسیاسی،
ولی هر روز
نان و شیر آنها را
ترتیلا و تخممرغشان را
دلیور کردند
آنها که ماشین این جماعت را راندند،
و از سگها و باغهایشان نگهداری کردند
و برای آنها کار کردند،
و خواهند پرسید:
«شما چه کردید وقتی که فقرا
زجر کشیدند، وقتی عطوفت
و زندگی
در آنها سوخت؟»
روشنفکرانِ غیرسیاسیِ
کشورِِ عزیز من،
شما نخواهید توانست پاسخ دهید.
کرکسی از سکوت
دل و رودهتان را خواهد خورد.
بدبختیتان
به روحتان خواهد زد.
و در شرمتان خفه خواهید بود.