گری اسنایدر
ت: مهدی گنجوی
—–
یک ماده گوساله به سختی بالا میرود
بوف بیرون میرود
اسبها
راه را به طویله باز میگردند.
عنکبوت در تار تازهاش
میخزد
شبنم روی سقف، روی ماشین،
روی صندوق پست ـ
موش، پیاز و سوسک
جنگهایشان را کنار میگذارند.
دنیاها
پا در طلوع میگذارند، مردها و زنها
بیدار میشوند، بچهها گریه میکنند
نوجوانها ناهارشان را میگیرند
و به سمت مدرسه میروند.
رادیو اعلام میکند
در طویلهی شیردوشی
در ماشین در مسیر کار
«امشب کلیهی کشورها
مست میشوند و مهمانی میگیرند»
روسیه، آمریکا، چین،
با شاعرانشان آواز میخوانند،
حامله و بخشنده،
گل میفرستند و خرسهای رقصان
به تمامی پایتختها
فربه
با زمین کوچک شاد
بایگانی برچسب: گری اسنایدر
عوض کردن پوشک
گری اسنایدر
ت. مهدی گنجوی
________________________________
چه قیافهش باهوشه!
به پشته
با یک دست هر دو پاش را گرفتم
نگاهش این طرف و اون طرف
روی یک پوستر گنده جرونیموئه
که توش تفنگ لوله بلند چندتیر کنار زانوشه
بازش میکنم، تمیزش، اصلا اهمیت نمیده
من هم.
پاها و زانوی بچهگونهش
انگشتای پاش مثل نخودای کوچیک
چین و چروکای کوچیک، خوردنی،
چشماش روشن، گوشاش براق
سینهش ورم کرده، هوا میکشه تو،
مشکلی نیست، رفیق،
تو و من و جرونیمو
مَردیم.
من بیعت میکنم با خاک
گری اسنایدر
ت. مهدی گنجوی
—–
من بیعت میکنم با خاکِ
جزیرهی لاکپشت
و با موجوداتی که رویش زندگی میکنند
یک اکوسیستم
دارای گوناگونی
زیر خورشید
با در هم روندگی خوش برای همه.
—-
جزیره لاکپشت: نام آمریکای شمالی در زبان برخی گروههای بومیان
کسایی هستند که عاشق اینند…
شعری از گری اسنایدر
ت. مهدی گنجوی
—–
کسایی هستند که عاشق اینند کثیف بشوند
و چیزها را تعمیر کنند.
آنها سحر قهوه میخورند
و بعد از کار آبجو،
و کسایی هستند که تمیز میمانند،
صرفا قدر چیزها را میدانند،
صبحانه شیر میخورند
و شبها آبمیوه.
کسایی هم هستند هر دو کار را میکنند
آنها چایی میخورند.