روبهروی کنسولگری بریتانیا در کرمان؛ بنا به کتاب انتونی وین خانمی که در درشکه نشسته evlyn اولین (همسر پرسی سایکس) در دوران بارداری است؛ پس عکس باید حدود هزار و نهصد و دو گرفته شده باشد (منبع عکس آشیو سرپرسی سایکس، موزه بریتانیا).
بایگانی برچسب: کنسولگری بریتانیا
کنسولگری بریتانیا در کرمان
عکسی از کنسولگری بریتانیا در کرمان از سایت مارک برترام، متخصص در زمینه تاریخ ساختمانهای دیپلماتیک بریتانیا. عکس تاریخگذاری نشده است.
دیکشنری محاوره فلات
کنسول فلات در دوره کنسولگری دو سالهاش در کرمان (هزار و نهصد و یک تا سه) همچنین شروع به نگارش دیکشنری محاورهی انگلیسی به فارسی کرد و آن را در سال هزار و نهصد و چهارده، وقتی که به کمبریج رفته بود، منتشر و به لرد کرزن تقدیم نمود. بنا به مقدمهای که بر این دیکشنری نوشته است در نگارش آن از دوستان فارسی زبان متعدد خود در دوره خدمتش در کرمان بهره برده و بعدها نیز مداخل آن توسط محمد کاظم شیرازی، معلم فارسی عضو هیئت امتحان در کلکته و آقای آر اف ازو، معلم عربی در هیئت امتحان در کلکته بررسی شدهاند. در نگارش این دیکشنری، فلات همچنین به دیکشنری انگلیسی به فارسی آرتور ولاستون (که دو دهه قبل منتشر شده بود) توجه داشته و در نتیجه از یاریرسانی میرزا محمد باقر بواناتی، که غیر از کمک به دیکشنری ولاستون، معلم ادوارد براون و نویسندهی «شمسیه لندنیه» بوده، بهره برده است.
دلیل اصلی نگارش و انتشار دیکشنری توسط فلات را نیز (همچون انتشار «حاجی بابای اصفهانی») باید در اهمیت تازهای که ایران در اواخر قرن هجدهم برای سیاست خارجی انگلیس پیدا کرد جستو جو کنیم، نگاه تازهای که اثر لرد کرزن به نام «مساله ایران» آن را نمایندگی میکند.
در مقدمهی کوتاهی که فلات در اوایل قرن بیستم بر این دیکشنری نوشته، بر تفاوتهای کاربرد کلمات فارسی در ایران، افغانستان و هند اشاره دارد و بر آن است که این تفاوت تا حدی ست که هندیها و ماموران بریتانیایی که فارسی را در هند میآموزند در مراجعه به ایران اشتباهات زبانی کرده و حتی گاه جملاتشان برای مخاطبانشان غیرقابل درک میشود. از موارد تفاوت گرامر در مقدمه خود بر «حاجی بابا» به تفصیل سخن رانده؛ اینجا بر تفاوت معنای کلمات توجه دارد. چند تا را برایتان مینویسم: در هند به آنچه که در فارسی ایران «ببر» گفته میشود «شیر» گفته میشده و برعکس. در فارسی محاوره در ایران «غلط کردن» معنای سنگینی داشته و «اشتباه کردن» رایج بوده؛ برخلاف فارسی هند. به جای «رخصت» که در هندی کاربرد متداول داشته در فارسی ایران «مرخصی» به کار می رفته.
(یک نکته جالب دیگر از این مقدمه: فلات اشاره دارد که برخی اصطلاحات مثل اینکورپوریال بادی (جسم غیرخاکی) به هیچ وجه در انگلیسی کلمات محاوره نیستند اما از انجا که در ایران استعمال روزمره دارند او ناگزیر آن ها را در دیکشنری خود آورده است!).
هم به طور کلی و هم اگر بخواهم در ترجمهای زبان اواخر قاجار را بسازم حتما به این دیکشنری مراجعه میکنم. برخی معادلها خیره کننده است.
کرمان؛ در دوره اشغال
بازسازی براساس مکاتبات کنسولگری بریتانیا به شماره ۲۸/۱۱۷
تیرماه سال هزار وسیصد و بیست و یک شمسی است؛ کرمان تحت اشغال متفقین کمافیالسابق با کمبود گندم مواجه است و گرچه شهر هیچ روزی را بدون نان نگذرانده، روزهای زیادی با کمبود آن سپری کرده. در یک اقدام تازه «شرکت خواروبار» با سرمایه بانکی به ارزش یک میلیون ریال تشکیل میشود تا روزانه به چهار تا پنج هزار نفر آش با قیمت دوازده شاهی بفروشد. اولین گام برای ارزان کردن هزینههای معاش. متفقین در شوروی زیر فشار نازیها هستند و نگران از بازتابش در شهر. مجتهد سابق کرمان اما کنسول بریتانیا را به حضور پذیرفته و تمایلات انگلیسی نشان داده. در شهر چو افتاده که کنسول از آیتالله خواسته حکم جهاد در راه متفقین بدهد. سهمیه روزانهی نان مردم شهر یک عدد است؛ اما برخی کرمانیها با نشان دادن عکس چرچیل که انگشتهایش را به علامت پیروزی بالا آورده میگویند این یعنی به دستور چرچیل به آنها باید دو نان در روز داده شود… با نزدیک شدن زمستان امیدهای هواداران نازیها به امکان پیروزی آلمانها در روسیه و ورودشان به ایران از سمت قفقاز کمرنگ میشود. کنسولگری برای شانزده و هفده شهریور ماه بسیاری از مقامات، تجار و نظامیان کرمان را دعوت میکند تا همراه با سربازهای هندی و ایرانی به تماشای «هدف برای امشب» اثر هری وات در سینما تابان بنشینند.
تا آخر شهریور کوپنهای سبز و سفید نان برای بیچیزان صادر میشود. در شهری که چند هفته است با زلزلههای مکرر خفیف میلرزد کارخانه نساجی خورشید به ناگاه در اوایل مهر آتش میگیرد، مقامات بریتانیایی و محلی و اکثر مردم شهر جمع میشوند.دو پمپ آب آورده میشود اما آب چندانی برای اطفای حریق در کار نیست و هفتاد تن پنبه در برابر چشم شهر میسوزد…