همانطور که در مقاله «سرنخهای تازه از خالق اولین رمان پلیسی فارسی» (خبرگزاری کتاب ایران) شرح داده بودم پیش از انتشار ویرایش من و مهرناز از صادق ممقلی هیچ اطلاعات زندگینامهای از نویسنده این رمان در دست نبود. پس از ان به ترتیب سنگ قبر او (توسط حسینینیکو) یافت شد، رد و نشان او در انجمنمخفی ثانی پیدا شد و در نهایت خانواده ایشان با من در تماس شدند و من و مهرناز به دیدار و گفتگوی خجسته هوشیدریان، دختر وی که در ان زمان نود و چهار سال داشت، رفتیم. اطلاعاتی که از این دیدار گرفتم را در یادداشت اوردهام که نشان میداد مستعانالسلطان پسرخالهی محمد حسین آیرم بوده است؛ یعنی نویسنده اولین رمان پلیسی فارسی پسرخالهی رییس نظمیه کل مملکتی در عصر رضاشاهیست. با این حال به پیروی از روش علمی دوست داشتم اسنادی جنبههایی از نقلهای دختر هوشیدریان را تایید کند. در این مدت مواردی تاییدکننده جزییات گفتار ایشان دیده بودم مثل صحت وجود برادری به نام حسنعلی خان برای محمد حسین آیرم.خجسته هوشیدریان همچنین شغل اخر پدر را در اتاق تجارت تهران به یاد میاوردند. سندی که مشاهده میکنید را اخیرا در مرکز اسناد ملی یافتم. مویدی ست بر حافظهی ایشان در این یاداوری. این سند پاسخ وزیر وقت تجارت ایران است به شکایت هوشیدریان از حکم انفصال از خدمت. این سند نشان میدهد هوشیدریان تا مدتی قبل از دی ماه هزار و سیصد و شانزده در وزارت تجارت در دایره نمایشگاه کالای ایران مشغول به کار بوده است تا اینکه بهواسطه انحلال این دایره در اداره عهود و اطلاعات قراردادش تمدید نشده است.
