شعری از پوشکین
ت: م. گنجوی
…
« ناگه خشکم زد
جاده ناپدید شد
حالا چه؟ راه را گم کردیم
شیاطین سحر کردند اسبهایمان را
ما را کشاندند به اینجا؛ سرگشته در وحش. چه پر شمارند!
به کجا میوزند؟
این مویهی ماتم که سر میدهند چیست؟
سور عروسی یک جادوگر؟
یا تدفین یک جن؟»