در ستایش چندگانگی

تا پیش از کوششهای پایانِ سده نوزده و آغاز سده بیست ایران در جهت دستیابی به ویرایشهای مصحح از متون قرون وسطی، این متون در نسخه‌های متعدد در جغرافیای مختلفی نوشته، نگهداری و در دسترس قرائت گروه‌های متفاوتِ مالک آنها بوده‌اند. همراه با ویرایشهای مصحح، ایده‌ی متن”مرجع/ اصیل” حاکم شد که منجر به حذف بسیاری از نسخه‌ها به نفع قدیمیترین نسخه‌ها گردید. این امر غیر از آن که پویش‌های یک متن و واریاسیونهای متعدد آن را در طول تاریخ حذف کرد، با خود حال‌های گذشته، و آینده‌های گذشته را نیز کم‌سو کرد.
در تفکر به ادبیات قرون وسطی و کلاسیک ایران بایستی در نظر گرفت که فرایندهای متن‌نویسی در این دوره تاریخی نه تنها مبتنی بر کج‌خوانی متون گذشته که در دیالوگ با کج نویسی‌ها شکل گرفته است. متن در چارچوبی از دیالوگ، درهم‌پیچی و بازسازی متن‌های ناواحدِ موجود به وجود می‌آمد و در ناواحد بودنِ متن‌های موجود متن‌های تولید شده، نه با نسخه‌ای یکه از یک متن گفت‌وگو می‌کردند، که نسخه‌های متعددی را در مقابل خود می‌یافتند. از این روست که فرضا در تفکر به سنایی و جایگاه او در ادبیات فارسی باید نه به سنایی، که به سنایی‌ها فکر کرد؛ سنایی‌هایی که هر یک حتی معارض دیگری به گسترش گفتمانهای متعددی در زیباشناسی شعر فارسی کمک کرده‌اند.
رمز پویشِ ادبیات کهن در چند بودن متن‌هایش است، چندبودگی که در ویرایش‌های مصحح به نفع اصالت و با محوریت ایده وفاداری به مولف از دست می‌رود. ویرایشهای اصیل ابیات مشکوک و واریاسیون هایی که بعدها بر روی برخی ابیات صورت گرفته بود حذف کردند تا عطار(ها) و سنایی (ها) را به عطار و سنایی تبدیل کنند. از این رو بایستی در نظر گرفت که در فرایند ایجاد نسخه های تصحیح شده، نوعی از یکپارچه سازی متن صورت می گیرد که بی‌شباهت به کنونیزیشن متون مقدس یا سنت های قدیم نیست.
این ویرایشها اصالت را در واحد بودن دیدند و اصیل را “واحد” و “اولین/قدیمیترین” تعریف کردند. چنین برداشتی از اصالت مبتنی بر و مفید برای تحقیقاتی بود که در جست‌وجوی نیت مولف به متن نگاه می‌کردند. از این رو این گفتمانِ تحقیقی اصیل را چیزی نهفته در کالبد واحد مولف می‌یافت و باب ترجیحِ تفسیر مبتنی بر نظارتِ دقیق مولف بر متن را گشوده تر ساخت. در این بین آنچه از دست رفت چندها بودند. نسخه برداران نه به مثابه ویراستاران که به مثابه کپی‌کاران کم یا پر اشتباه خیال شدند و “نسخه‌برداری” که روزگاری مفهومی از انتقال، توانایی و حدی از اجتهاد را در بر داشت، به مفهومی از “رونویسی” تقلیل یافت. مفهومِ مدرنِ کپی کردن بر کنشِ اجتماعی ـ سیاسی نسخه برداری تحمیل شد.
حال آنکه اصیل همیشه چیزی متغیر در تاریخ است، همیشه “چند” است، همیشه میزانی از انحراف در خود دارد و به دستکاری زمانه و کنشگران آن گشوده است. تعریف اصیل به یکه و اولی، میل به مداخله در متن را بیش از پیش با میل به تفسیر متن طاق زد؛ تا خواندن نه جعل کردن که تحمیل کردن باشد.

d22e7d417798755399621eae6ee55a5d

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *